حکایات بهلول " بهلول و طعام خلیفه"
آورده اند که هارون الرشید خوان طعامی براي بهلول فرستاد. خادم خلیفه طعام را نزد بهلول آورد و پیش او گذاشت و گفت این طعام مخصوص خلیفه است و براي تو فرستاده است تا بخوري. بهلول طعام را پیش سگی که در آن خرابه بود گذاشت. خادم بانگ به او زد که چرا طعام خلیفه را پیش سگ گذاردي؟بهلول گفت: دم مزن اگر سگ بشنود این طعام از آن خلیفه است او هم نخواهد خورد.
+ نوشته شده در شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۴ ساعت 17:5 توسط
|